دو نفر که همدیگه رو خیلی دوست داشتن و یک لحظه هم نمی تونستند از هم جدا باشند با خوندن یک جمله ی معروف از هم جدا می شن تا یگدیگر رو امتحان کنند و هر کدوم در انتظار یکی دیگه همدیگه رو نمی بینن چون هر دو به صورت اتفاقی به جمله ی معروف شکسپیر بر خوردند

عشقت را رها کن اگر خودش برگشت مال توست ولی اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده

می تراود مهتاب

می درخشد شبتاب

نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته ی چند

خواب در چشم ترم می شکند

- عنصر اصلی باران اسیدی

- وقتی به حالت گاز در می آید سوزاننده است

- استنشاق ان به صورت تصادفی باعث مرگ می شود

- باعث فرسایش اجسام می شود

- در تومورها ی سرطانی یافت شده است

از 50 نفر 43 نفر درخواست را امضا کردند 6 نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و فقط یک نفر فهمید دی هیدروزن مونو اکسی همان آب است

هیچ کادوی زشت و بدرد نخوری دور انداخته نمی شود فقط از خانه ای به خانه ی دیگر منتقل می شود

سر سفره وقتی از یک نفر نمکدون می خوان اول خودشون نمک می ریزن بعد میدن به شما

جیره ی مختصری است

مثل یک فنجان چای

و کنارش عشق است

مثل یک حبه ی قند

زندگی را با عشق

نوش جان باید کرد